جدول جو
جدول جو

معنی شکوه شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

شکوه شیرازی
(شُ هَِ)
میرزا عبدالحمید پسر علی محمدخان از اهل فیروزآباد فارس و از گویندگان قرن سیزده هجری بود. وی به بیشتر نقاط ایران از جمله آذربایجان سفر کرد. در اوایل به مدح صاحبان زر و زور پرداخت، ولی در اواخر عمر به لباس فقر ملبس شد و از ملازمت تن زد. وی از ادب پارسی و تازی وحکمت طبیعی و الهی بهرۀ کامل داشت. مرگ او را به سال 1270 یا 1280 هجری قمری نوشته اند. از اشعار اوست:
جهان بنگاه دیوان است و بر کژی است دیوانش
الا ای راهرو بهراس از این بنگاه و دیوانش
تو گر زالی وگر نیرم مده خاطر به نیرنگش
تو گر سامی وگر دستان مشو ایمن ز دستانش
چه پایی اندر آن بنگه که غول آمد هم آوردش
چه خسبی اندر آن خانه که دزد آمد نگهبانش
چه بر جایی زنم خیمه که بر باد است بنیادش
چه بر خاکی کنم خانه که بر آب است بنیانش.
(از فرهنگ سخنوران و مجمعالفصحاء ج 2 صص 250- 251).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ بِ)
مولانا محمدعلی فرزند محمد امین شکاکی شیرازی از گویندگان اواخر قرن یازده و اوایل قرن دوازده هجری بود و به لباس فقر ملبس و از پیروان سلسلۀ ذهبیه و از شاگردان مسیحایی فسایی بود. در ف تنه افاغنه در شیراز زخمی برداشت و با آن زخم پس از چندی در سن شصت سالگی (1120 یا 1135 هجری قمری) درگذشت. از اوست:
دو عالم را جزای قاتل من ده خدای من
که بس باشد همین ذوق شهادت خونبهای من
چو نفی نفی اثباتست از کشتن نمی ترسم
بقای من چو شمع کشته باشد در فنای من
بدن مصر و هوا فرعون و هامان نفس و من موسی
خیال و وهمها سحر و دلیل من عصای من
چو نور و سایه می خواهد دلم تا متصل باشد
سر من در کنار او سر او در کنارمن.
(از ریاض العارفین ص 99 و فرهنگ سخنوران).
رجوع به مآخذ مندرج در فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ تِ)
شمس الدین حسن. از مردم فارس بوده است که در زمان مؤلف مجمعالفصحاء به تهران آمده بود و از علوم ادبی و غیره اطلاع کافی و در شاعری مقامی عالی داشته است و مؤلف مجمعالفصحا پاره ای از اشعار او را آورده است. (مجمعالفصحا ج 2 ص 248)
لغت نامه دهخدا